اضافات

ساخت وبلاگ

من به وبلاگم احتیاج دارم... به تو احتیاج دارم. به دوستام احتیاج دارم. من مدامم و به مدام بودن احتیاج دارم...

و این بده...

این بده. بده چون منم که می سوزم توی آتیش وابستگی به همه چیز و همه کس. دود می شم توی همه ی خواستن هام... توی توی خودم کزکردن هام... 

و این بده. بده لعنتی...

اضافات...
ما را در سایت اضافات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmimsin98c بازدید : 1 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 18:29

آذر خوب که فکر می کنم می بینم من در همان آذر عاشق شدم آذری که برف می بارید... یادت هست؟ چه ولوله ای در دلم. چه حال های خرابی. حس غرببی که تا چند روز پ اضافات...ادامه مطلب
ما را در سایت اضافات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmimsin98c بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 1 مهر 1397 ساعت: 22:28

نمی توانم حرف بزنم. تقصیر لرد است. تقصیر همه ی آدم هایی ست که خواسته یا ناخواسته بارها و بارها باعث شده اند که بیشتر باورم بشود نباید حرف بزنم. به آدم ها اگر می خواهم پیامی بدهم نمی دهم یا آنسند می کنم، پست وبلاگم را پاک می کنم، پست اینستاگرام را پاک می کنم، حرف هام را می ریزم توی خودم و بیشتر و بیشتر فرو می روم توی فکر تنهایی خودم... به انتظار اینکه شاید فکرهایم اشتباه باشد و کسی بیاید این پارچه را از روی من و تنهایی ام کنار بزند. دستی نزدیک شود بی آنکه من دستم را ببرم بیرون. نمی شود. دستی نزدیک نمی شود. کسی مرا واقعا نمی خواهد. خودم ام و خودم. تقصیر لرد نیست. تقصیر هیچکس نیست. ایراد از من اس اضافات...ادامه مطلب
ما را در سایت اضافات دنبال می کنید

برچسب : تنهاییم؛,چرا,هیچکس,جانب,خود,نخواند, نویسنده : fmimsin98c بازدید : 33 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:28

ایستاده ام کنار خیابان که ماشین سبز بالاخره نزدیک می شود. - رسالت؟ پیرمرد سر تکان می دهد که یعنی سوار شو. چقدر صدایم برای خودم ناآشنا بود. نامأنوس. فکر می کنم که لیست کانتکت ها را نگاه کنم و ببینم دلم می خواهد این مسیر تا خانه را با چه کسی حرف بزنم که سرحال تر شوم. اما می گویم بیخیال. خوب که فکر می کنم می بینم دلم نمی خواهد دیگر با هیچ کس هیچ حرفی بزنم. نه مریم، نه بهاره، نه فاطمه. ظهر که پشت پنجره های فرهنگسرا ایستاده بودم با خودم گفتم کاش با آن ضربه ای که به سرم خورد بعضی چیزها، قسمتی از حرف ها، یادم می رفت. اما به خودم تشر می زنم که ناشکری. ناشکرم؟ دلم نمی خو اضافات...ادامه مطلب
ما را در سایت اضافات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmimsin98c بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 0:42

کلمات کلمات کلمات. چرخ می خورند توی سرم. اونقدر که انگار چقدر حرف تازه برای گفتن دارم. چقدر جمله ی خوب. اما می آیم صفحه ی وبلاگ را باز می کنم و نمی توانم بنویسم. تهش؟ تهش سر دماغم می سوزد و یک بغض کوتاه و همین.

حال غریب آشنایی دارم این روزها. همه چیز گس شده. 

 

پ.ن: کاش تمامش کنم این چرند نویسی ها را. کاش برگردم سر جای خودم. کاش برسم به ثبات، به آرامی. به پذیرفتن هرچه که هستم شاید...

اه. نمی دانم. حتی برنمی گردم چیزی که نوشته ام را بخوانم.

اضافات...
ما را در سایت اضافات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmimsin98c بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 0:42

بی اشتها شده ام. بهتر که بگویم، بی اشتهایی ها تمام نمی شود. ساعت ها بدون خوردن چیزی دوام می آورم بی آنکه واقعا دلم چیزی بخواهد. لاغر شده ام. بیش از اندازه لاغر. دست هایم بعد از استخوانی شدن، حالا همه ی رگ هایشان بیرون زده و گمان کنم دیگر آدم ها از دست هام چندشان شود. این اتفاق ها واقعا درباره ی من افتاده است. بدن استخوانی. رگ های بیرون زده. دختری که ترجیح می دهد به جای چیزی خوردن لم بدهد روی مبل یا بخوابد. خب. واقعیت این است که احساس می کنم مریضم. یک حس یا الهام درونی مسخره بی هیچ نشانه ی دیگری. از آن مریضی هایی که آدم تا مدت ها متوجه اش نمی شود. حالا هم ذهنم خیا اضافات...ادامه مطلب
ما را در سایت اضافات دنبال می کنید

برچسب : حسن تعلیل,حسن تعلیل در انگلیسی,حسن تعلیل در شعر چیست,حسن تعلیل یعنی چه؟,حسن تعلیل در ادبیات فارسی,حسن تعلیل در ادبیات,حسن تعلیل در شعر,حسن تعلیل در قران,حسن تعلیل کنکور,حسن تعلیل مثال, نویسنده : fmimsin98c بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 0:41